برقراری تعادل میان وظایف و کارهای گوناگون در زندگی آسان نیست. کار، درس، خردهکاریهای هر روزهی زندگی؛ درحالیکه باید هوای دوستان و خانواده را هم داشته باشید! به همهی اینها زمانی را که نیاز دارید به خودتان برسید هم اضافه کنید. در چنین معرکهای بیشک برنامه ریزی روزانه به شما کمک میکند. با برنامه ریزی، مدیریت و کنترل کارها آسانتر میشود، میتوانید میان اهداف کوتاهمدت و بلندمدت تعادل برقرار و کارها را بر اساس اهمیتی که برایتان دارند اولویتبندی کنید. با ما همراه باشید تا ببینید چطور میتوانید یک برنامه روزانه کارآمد داشته باشید.
پیش از تهیهی یک برنامه روزانه بهینه باید از کارهایی که طی روز انجام میدهید و نحوهی تنظیم آنها آگاه باشید. مثلا اگر باید به دانشگاه یا سر کار بروید، پس این موارد و زمان مربوط به آنها در اختیار شما نیست اما در وقتهای آزادتان خیلی راحت امکان تغییر و تصمیمگیری دارید.
چند روزی را به بررسی کارهایی که میکنید و اینکه زمان را چطور سپری میکنید، اختصاص بدهید. همهی کارهایی را که انجام میدهید دقیق یادداشت کنید. به ویژه به زمانهای آزادتان و کارهایی که در این اوقات انجام میدهید، توجه کنید. آیا این زمانها را به بازی کردن میگذرانید یا تمیز کردن خانه؟ فهرستی از همهی فعالیتهایتان و مدت زمان انجام هر یک تهیه کنید.
ما بخش عمدهای از روز را صرف رفتن از جایی به جای دیگر میکنیم. این رفتوآمدها برای ما ضروری است. زمان لازم برای این آمدوشدها را محاسبه کنید و در برنامه خود زمان کافی به آنها اختصاص دهید. بهتر است برنامه تان را بر اساس این زمانها بهبود دهید.
در حین برنامه ریزی به ترتیب انجام کارها توجه کنید. بهتر است کارهای مهم را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند در زمانهایی انجام دهید که بیشترین بهرهوری را دارید. بیشتر افراد صبحها بهتر کار میکنند و بعدازظهرها را به پاسخگویی به تماسهای تلفنی و ایمیلهای دریافتی اختصاص میدهند.
انجام کارها بر اساس برنامه ریزی روزانه به ما نشان میدهد زندگیمان چقدر تحت تأثیر عادتهایمان است. گاهی برخی عادتهای بد مانع رسیدن شما به اهدافتان میشوند، در مقابل برخی عادتها سودمند و یاریرسان هستند. هنگام برنامه ریزی روزانه تان، عادتهای سودمند و آسیبرسان را شناسایی کنید.
مثلا ممکن است عادت داشته باشید وقت زیادی را صرف انجام کار مورد علاقهتان کنید تا جای که برای کارهای دیگر از جمله اهداف بلندمدتتان نیرویی نداشته باشید، یا چنان غرق در کارتان و تأمین خواستههای دیگران میشوید که زمانی برای استراحت و رسیدگی به خودتان ندارید. هر دوی اینها به یک اندازه آسیبرسان هستند. پس مهم است که بدانید عادتهایتان چطور بر زندگی شما تأثیر میگذارند.
پس از شناسایی عادتهای آسیبرسان، سعی کنید با یافتن روشهای جایگزین از زمانتان بهتر استفاده کنید. این روشها ممکن است به سادگی محدود کردن زمانی باشد که صرف برخی کارها مثل بازیهای ویدیویی، ساز زدن و… میکنید. بهتر است این کارها را به بعد از انجام کارهای ضروری موکول کنید. شاید هم لازم باشد کمی تمرین کنید و نه گفتن به دیگران را یاد بگیرید!
همانطور که تکنولوژی درحال پیشرفت است و دستیابی به اطلاعات کار سادهتری شده، تعریف موفقیت هم با چالشهای تازهای روبهرو شده است. بسیاری از مردم در دور باطلی از رقابت برای دستیابی به نیازهای اولیه گیر کردهاند و در همین حال تلاش میکنند فرمول واقعی موفقیت را به دست آورند. با جستوجویی ساده در اینترنت برای پیداکردن نکاتی کاربردی، با ابزارها، روشها و نظریههایی روبهرو میشوید که بیشتر موجب پریشانیتان خواهند شد. با هر کلیک مطالب زیادی خواهید دید که برای رسیدن به موفقیتهای یکشبه پیشنهادهایی ارائه میدهند. کلاسهای آموزشی، ویدئوها، مقالهها و کتابهایی نیز درباره چگونگی رسیدن به موفقیتهای مالی در دسترس شما خواهند بود؛ اما اگر بگوییم رسیدن به این موفقیت آنطور نیست که عدهای آن را پیچیده جلوه میدهند، چه واکنشی خواهید داشت؟ در ادامه ۹ عادت موفقیتآمیز برای میلیاردر شدن را به شما معرفی میکنیم.
مطالعه روزانه برای بیشتر میلیاردرها یکی از عادتهایی است که به آن پایبندند؛ مثلا اگر شما کارآفرین باشید، برای تبدیل شدن به رهبری کارآمد و تولیدکننده باید مطالعه کنید. این کار به شما کمک میکند اکثر مواقع بدون نیاز به ثبتنام در کلاسهای مربوط به رشته بیزینس، نکات جدیدی یاد بگیرید و رشد کنید.
یک تحقیق مشخص کرد حدود ۸۵ درصد از میلیاردرهای خودساخته، در هر ماه حداقل دو کتاب مطالعه میکنند. وارن بافت، سرمایهگذار و اقتصاددان آمریکایی، نمونه بارز یکی از این افراد است. او ۸۰ درصد زمان خود را در روز به مطالعهکردن اختصاص میدهد. وارن بافت در اولین روزهای سرمایه گذاری خود، روزانه حدود ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ صفحه مطالعه میکرد.
درحالیکه افراد ثروتمند گاهی تنها برای سرگرمی مطالعه میکنند، روی بهبود خودشان نیز متمرکز هستند. آنها موضوعهایی درباره رهبری، چگونگی انجامدادن کارها، کمک به خود، زندگینامه، تکنیکها و رخدادهای کنونی را برای مطالعه انتخاب میکنند.
یکی از بهترین کتاب های برایان تریسی نویسنده قهار و دانشمند بسیار موفق در زمینه علم غلبه بر نیروی درونی انسان، موفقیت، برنامه ریزی زمان، پیشرفت در کسب وکار، تعیین اهداف روزانه، انضباط شخصی، سرمایه گذاری، مدیریت اشتغال، کسب ثروت، سلامت بدن، استقلال مالی و روش های نوین رشد به نام ” انضباط شخصی ” بصورت مختصر به شما معرفی نمایم.
همانطور که می دونید افراد زیادی از سالیان پیش تا به حال بوده اند و در حال حاضر هم افراد بیشتری هستند که در زمینه کسب علم و روش های نوین برنامه ریزی (روزمره،سالانه ) و انضباط شخصی تحقیقات و بررسی های زیادی انجام داده اند و اکنون متدهای گوناگونی برای موفقیت را ارایه نموده اند.
انضباط شخصی چیست Personal discipline؟
انضباط شخصی در کل به معنی این هست، که شما بتوانید احساسات و عواطف درونی خود را کنترل نمایید و بتوانید بر تمام ضعف ها و نواقص خودتون غلبه کنید. همینطور که از مفهوم انضباط شخصی استنباط می کنیم یعنی اراده زیاد داشته باشید.
تا همون کاری که به نظرتون درسته انجام بدهید در وحله اول قبل از انجام هر کاری شما در ذهن خودتون اینطور به نحوه انجام آن نگاه می کنید که احتمال شکست و سخت بودن راه باعث انجام ندادن آن می شودکه شما را دچار ترس و فرار از شروع می نماید و ممکن است آن را تعویق بیاندازید و این را همیشه یادتون باشه که باید خود را برای انجام دادن آماده کنیم
برایان تریسی در کتاب انضباط شخصی خود این گونه نوشته انتشاراتی با او تماس گرفته اند که از او خواستن که کتابی در همین مورد بنویسد ودرحال حاضر برای همچنین کتابی با موضوع انضباط شخصی و کنترل احساسات و عواطف بازار قابل توجهی در جهان وجود دارد یکی دیگر از دلایلی که برایان تریسی این کتاب را نوشته این هست که کتاب دیگری در این موضوع قبلأ نوشته نشده و به چاپ نرسیده بوده است.
بد نیست که بحث دربارۀ ویژگی مطلوب نظم در برنامه ریزی را با چند سوال آغاز کنیم.آیا شما تا به حال با شخص نامنظم و موفقی برخورد کرده اید؟ به نظر شما مردم جوامع قانون مند و نظم پذیر ، موفق ترند یا مردم کشورهایی که دچار هرج و مرج بی قانونی هستند ؟
در مورد خودتان چه؟ زمانی که کارهایتان را با نظم و ترتیب انجام می دهید، بازدهی مطلوب تری دارید یا هنگامی که بدون هیچ برنامۀ خاصی و به صورت کاملاً تصادفی به انجام کارهایتان می پردازید؟
با پاسخ دادن به این پرسش ها متوجه می شویم، همۀ ما کمابیش با نظم در برنامه ریزی که یکی از اصول موفقیت در زندگی، شغل، تحصیل و دیگر فعالیت ها مواجه شدیم..
این سوالی است که اکثر افراد بی نظم آن را میپرسند! افرادی که نمیخواهند به هیچ قیمتی عادت بی نظمی خود را ترک کرده و به منظم شدن روی بیاورند. در این مقاله به شما خواهیم گفت چرا باید نظم در برنامه ریزی داشته باشیم و همچنین تکنیک هایی را بیان خواهیم کرد که اگر آن ها را رعایت کنید، بدون شک میتوانید نظم در برنامه ریزی را به وجود آورید! پس تا انتها با ما همراه باشید
می خواهید بدونید نظم چطوری در دنیای ما اتفاق میافته ما میدانیم نظم در دو محیط خارج و محیط داخل خودمان یعنی ذهنمان اتفاق میافته. اما واقعاً چطوری؟ البته این رو هم بگم خیلی از افراد میگن تیپ شخصیتی ما گونه ایه که نظم پذیر نیست و از این جور صحبت ها ….
البته از نظر من فقط یک توجیه !! چون این افراد ساختار کلی ذهن رو در نظر نمیگیرند. اما قراره الان با هم چهار گام ارزشمند نظم در برنامه ریزی را طی میکنیم و متوجه بشیم چطور نظم میتونه در دنیای ما به وجود بیاد.
اکثر سیاستمداران و معلمان در مقاطع تحصیلی مختلف، به ما گفتهاند که ویژگیهایی از قبیل نظم و تصمیم گیری و استعداد، ذاتی هستند. در صورتی که اکثر این ویژگی اکتسابی ست. نظم پیدا کردن در کارها هم همینطور است. فقط باید شرایط لازم را در خودتان ایجاد کنید. منظورم از شرایط مناسب این است که با افراد منظم گفت و گو کنید و صحبت داشته باشید. خودتان را در بین کسانی قرار دهید که منظم هستند و به انضباط اهمیت میدهند. اگر خودتان را در محیط رشد قرار دهید، بهتر میتوانید در زندگی خودتان عمل کنید. در ادامه گام های استقرار نظم در برنامه ریزی را بررسی می کنیم.
شناسایی ترمینال ها :
اصلا ترمینال چی هست؟ ما به ترمینال چی میگیم؟
ترمینال محل تجمع کارهای پردازش نشده
منظور از کارهای پردازش نشده چیه؟
کارهایی که هنوز نمی دانیم چه کاری، چه زمانی و کجا باید انجام دهیم . یک مثال بزنیم ما همیشه وقتی یه پیامی رو در گوشی مان می بینیم خیلی اوقات از اون مطالب عکس میگیریم که در گالری گوشی ذخیره میشه یا یک سری شماره تماس هایی که از آدم های مختلف دریافت می کنیم که شاید یه روزی به دردمون بخوره، یا روی برچسب های یادداشتی ، مانیتور و در اتاق و …..همیشه کارهایی رو مینویسیم و آویزون میکنیم که همیشه یادمون باشه …
یا مثلا کیف پولمون!!! کیف پول ما چقدر واقعاً کارهای پردازش نشده، رسیدهای عابر بانک که خیلی اوقات اضافه هستند داخلش وجود داره؟ این تمام اون کارهاییه که میتونه وجود داشته باشه پس اینها رو میگیم کارهای پردازش نشده.
اما این کارهای پردازش نشده کجا برای ما ذخیره میشه؟
بدترین جایی که میتونه وجود داشته باشه، در ذهن ما ، روی دسک تاپ صفحه ی نمایش مان، وایت برد اتاقمان و خیلی جاهای دیگه…..
یا یه چیزی که خیلی هامون باهاش درگیریم از جمله خود من، مدرک های دانشگاهی مان…..مدرک های دانشگاه جزء یکی از چیزایی هستن که همیشه حجم زیادی از ذهنمان روادرگیر میکنن اما خیلی شاید دنبالش نریم که بخواهیم این هارو دریافتشون کنیم.
پس اولین گام نظم در برنامه ریزی اینه که ما بیایم ترمینال هایمان را شناسایی کنیم
احتمالاً تا اینجای کار باید تعداد ترمینال هایتان را نوشته باشید و اگر خوب و دقیق بهشون نگاه کرده باشید حتماً حداقل یه لیست سی چهل تایی از ترمینالهای مختلف را دارید که اصلیترین شان احتمالاً ذهنتونه. اما حالا گام دوم چیه؟
گام دوم نظم در برنامه ریزی
کاهش تعداد ترمینال ها :
ما چرا باید ترمینال ها را کم کنیم؟
چون که میخواهیم فضای ذهنمان را آزاد کنیم، هر چی تعداد این ترمینال ها کمتر باشه آزادی ذهن ما و نظم پذیری ذهن ما بیشتره. خب ببینیم به چه شیوه ای باید کم کنیم اینها را و در نهایت چند تا ترمینال باید داشته باشیم؟ ما مجبوریم در نهایت تعداد ترمینال ها را به زیر ده تا برسونیم و عدد شش عدد توصیه شده ای برای تعداد ترمینال هاست.
آقا اگر من 15 تا ترمینال داشته باشم مشکلی پیش میاد؟ نه واقعاً مشکلی پیش نمیاد شما در نظر بگیرید زمانی که قبلش 30 چهل تا ترمینال را داشتید و این تغییر رو داشته باشید که به 15 تا رسیده باشید یعنی عملاً نصف حجم مغزتون رو آزاد کردید و این خیلی اهمیت داره. خب چی میتونه باشه این شش تا ترمینال؟
ترمینال اول ایمیل:
ایمیل جزو یکی از ترمینال های ما باید باشه البته اگر پنج شش تا ایمیل دارید حالا ایمیل ها و جیمیل های مختلف باید اون رو به یک ترمینال تبدیل کنید.
ترمینال دوم دفترچه یادداشت :
دو یک دفترچه یادداشت، یک دفترچه یادداشت سیمی که بتونید برگه ای اون رو جدا کنید و همیشه همراه تان باشه توی کیفتون یا توی جیبتون این میشه یکی از ترمینال هاتون
ترمینال سوم ترمینال فیزیکی :
ولی ما یه ترمینال اصلی داریم به اسم ترمینال فیزیکی یا سبد یعنی چی؟ یعنی این که ما یک فضایی از محیط خونه رو به عنوان ترمینال اصلی و ترمینال فیزیکی در نظر میگیریم. خود من یک کشو رو در خونه یک برچسب زدم و روش نوشتم ترمینال حالا چه کار میکنه این ترمینال؟ زمانی که شما یک سری کارها و یک سری چیزهای پردازش نشده دارید شما میتونید به این کشو اضافهاش کنید تا کی؟
تا زمانی که زمان پردازش ترمینالها برسه که گام چهارممون هست. پس من یک فضایی رو مشخص میکنم که اون فضا هم نباید خیلی کوچک باشه که اگر یک وسیلهای خرید کردید تا موقع پردازشش ما بتونیم توی اون نگهش داریم.
ترمینال چهارم : ترمینال سیار
اما یک ترمینال فیزیکی سیار میخواهیم مثل جیبمان یا کیفمان ، مواظب باشید اگر یک کیف دارید که چهار تا زیپ دارد ودر هر چهار تا زیپ شما وسیله میذارید وقتی از بیرون میایید خونه رسیدهای عابر بانک یا فاکتورهای خرید یا خریدهایی که انجام میدید .
این خودش چهار تا ترمینال محسوب میشه مثلا من خودم یکی از زیپ های کیفم رو به عنوان ترمینال سیارم در نظر گرفتم و وقتی که از بیرون میام یا یه وسیله ای داخلش دارم اونو برمیدارم و به ترمینال اصلی، ترمینال فیزیکی اصلیمم منتقل میکنم تا این که بخوام اون رو پردازش کنم.
ترمینال پنجم به انتخاب خودتون :
یکی از پیامرسان هایی که باهاش راحتید رو میتونید به عنوان ترمینال پنجم تون نگه دارید
ترمینال ششم
ترمینالی هستش که خودتون انتخاب میکنید من میخوام این نوع ترمینال رو داشته باشم حالا یک نفر فروشنده است میگه که من میخوام دو تا پیامرسان داشته باشم یا این که نمیخوام ایمیل هام با هم باشه و دو تا ایمیل میخوام در نظر بگیرم به انتخاب خودتونه یا این که دو تا سبد فیزیکی در نظر میگیره. یه سؤال پیش میاد اگر یک وسیلهای خراب شد و اون وسیله بزرگ بود ما چه جوری اون رو باید وارد ترمینال کنیم؟
کار زیاد سختی نیست اون رو روی یک تکه کاغذ مینویسیم و اون کاغذ رو به ترمینال اصلی تا موقع پردازشش جابجا میکنیم. اما پردازش کردن این ترمینال ها گام چهارم نظم در برنامه ریزی
بخوانید :
گام چهارم نظم در برنامه ریزی