مدیریت زمان و برنامه ریزی / هدف گذاری

تکنیک های مدیریت زمان به روش gtd و هدف گذاری

مدیریت زمان و برنامه ریزی / هدف گذاری

تکنیک های مدیریت زمان به روش gtd و هدف گذاری

هفت عادت مردمان موثر

در این مقاله می خواهیم در مورد کتاب هفت عادت مردمان مؤثر اثر استفاون کاوی صحبت کنیم .واقعیتش اینه که موضوع بحث ما هفت عادت مردمان مؤثر نیست و ما می­خواهیم در خصوص عادات مردمان غیر مؤثر صحبت کنیم .اما من فقط می­خواهم به صورت تیتروار این هفت عادت رو بگم و ببینیم چند مورد رو در طول زندگی انجام می­دهیم؟


 عادت مثبت اول عامل باشید: 

  یعنی مسئولیت زندگی خودمان را بپذیریم


عادت دوم مثبت چشم ­انداز داشته باشیم :

عادت دوم ما را تمرین می دهد تا پیش بینی کنیم که آینده موضوع مورد نظرمان چگونه خواهد بود و یادآور این ضرب المثل قدیمی است که اگر نمی دانید کجا می خواهید بروید، همه راه ها شما را به مقصد می رساند. شروع ذهنی از پایان می گوید که آنچه می خواهید بدان برسید را تجسم کنید.

آینده تا به امروز ما را به مقصد راهنمایی می کند، چیزی که با کمک نتیجه نهایی ایده ال به آن معنا می بخشیم با تمام مزایا و ویژگی ها، مثبت و بدون هرگونه عیب یا ضرری همان چیزی است که استفان کاوی در تشریح عادت دوم در کتاب خود بیان داشته است. ذهنا از پایان آغاز کنید یعنی به روشنی مقصدتان را بدانید. تا بدانید که می خواهید به کجا برسید.


عادت سوم اقدام کنید

ولی برای اقدام کردن حتماً اولویت­ بندی داشته باشید. 


عادت چهارم: برنده – برنده اندیشیدن

از منظر یک عادت فردی مرتبط با دیگران،

مردمان موثر، تفکر برنده – برنده دارند؛ همان طور که این تئوری به ما کمک می کند تا به وسیله روش های نظام یافته به راه حل برنده – برنده دست یابیم. دو چیزی که بسیار به یکدیگر نزدیک و متصل هستند.


عادت 5: اول فهمیدن و سپس فهماندن

اول در پی فهمیدن باشید، سپس سعی کنید بفهمانید. این کار به نظر ساده می نماید اما در عمل دشوار است.

عادت پنجم می گوید که پیش از توجه به دیدگاه خودمان، به موضوع از دید دیگران نیز بنگریم.

در کتاب استفان کاوی، عادت ششم به کارگیری توام پنج عادت پیشین است. بنابراین، این عادت به تنهایی شامل تمام اجزای آنها نیز می شود.


عادت ششم مردمان موثر :

همیشه در پی هم­افزایی باشیم نقاط قوت و ضعف خودمان را بشناسیم و اون­هارو تقویت کنیم .


عادت هفتم مردمان موثر :

اره­ ی خودمان را تیز کنیم و مدام در حال نوسازی و به سازی خودمون باشیم.

این­ ها هفت عادت مردمان موثر بود که از دیدگاه آقای استفان کاوی جزء عادات مردمان مؤثره ولی ما تصمیم داریم هفت عادت مردمان غیر مؤثر رو بررسی کنیم چرا؟

چون آنچه که ما در زندگی­مان به دست میاوریم حاصل عادات کوچکی هست که به صورت روزانه داریم آن­ها را تکرار می­کنیم.


                                           پیشنهاد می شود بهترین کتاب های موفقیت را بخوانید.


عادت اول گم شدن :

 خیلی اوقات ما در زندگی­ هامون گم می­شویم و دقیقا نمیدونیم داریم کجا می­رویم و یا این که کجا باید بریم؟ و خیلی اوقات در بسیاری از زندگی ­های ما این جور اتفاقات خیلی برامون پیش اومده و درگیر یه سری کارهای روتین روزمره می­شویم و اصلا نمی­دونیم کجا باید بریم و کجا هستیم.

حتی الان من یه مثل خیلی ساده بخوام براتون بزنم در نظر بگیرید یک نفر میاد زیر پست من یه کامنتی رو می­نویسه که در اون صحبتش بر اینه اصلا چرا داری این صحبت­ هارو می­کنی و یک فیدبک منفی رو داره به من می­ده، از این که من کی هستم و من قراره کی باشم نوع پاسخ ­دهی من متفاوت میشه.

بهترین کتاب های موفقیت که حتما باید بخوانید

در این مقاله می­خواهیم بهترین کتاب­ های موفقیت رو معرفی کنیم:

کتاب هایی که باورتان را دگرگون می­کنه، رویاتون رو خیلی قوی می­کنه و انگیزه­تون رو نسبت کارتون وزندگی­تون تغییر می­ده و بالا می­بره. شاید دقیق­تر بخواهم بگم همون زمان­هایی که من خودم احتیاج داشتم یه نفر بمب انگیزه باشه کنار من، شاید با خوندن همین چهار تا کتاب حالم، فکرم و اصلا انگیزه­ ی من تغییر کرد و فکر می­کنم همین چهار تا کتاب واقعاً برای پیشرفت عالیه و بهترین کتاب های موفقیت بشمار میاد.

کتاب اول جادوی فکر بزرگ:

 مربوط به آقای دیوید شواتز هست که این کتاب خیلی نسبت به نحوه­ ی فکر ما، باورهای ما و اون محدودیت هایی که برای خودمون به وجود میاریم و خیلی اوقات کوچک فکر می ­کنیم خیلی قشنگ توضیح داده بزرگ فکر کنید تا بزرگ زندگی کنید. در شادمانی، بزرگ زندگی خواهید کرد. در پیشرفت، بزرگ زندگی خواهید کرد. بزرگ در درآمد، بزرگ در میان دوستان و بزرگ در احترام به‌ سر خواهید برد.


کتاب دوم زندانیان باور :

دومین مورد از بهترین کتاب های موفقیت اثر ماتیو مکی بیان می کند که شما می­توانید از بهشت یک جهنم برای خودتان بسازید و از جهنم یک بهشت و فقط و فقط به باور خودمان در زندگی مربوط می­شه .حافظ میگه :

تو خود حجاب خودی حافظ از میان بردار.

واقعیت اینه که باورهای خود ما هستند که جلوی پیشرفت­مون و بهبود زندگی­مون رو می­گیره.باورهای هر انسان زندگی او را شکل می‌دهند، بر تصمیماتش اثر می‌گذارند و مسیرش را در زندگی مشخص می‌کنند. انسان بر اساس باورهای خود از بعضی مسیرها فاصله می‌گیرد و بعضی تجربه‌ها را رد می‌کند یا می‌پذیرد.

باورها از کودکی همراه او رشد می‌کنند و درون او ریشه می‌دوانند و آینده‌اش را می‌سازند. اما این باورها از کجا آمده‌اند؟ آیا همه‌ی آن‌ها درستند یا نیاز به بازبینی دارند؟ با باورهای غلط چه باید کرد؟ چگونه باید باورهای جدیدی در خودمان ایجاد کنیم؟

اگر می‌خواهید در چالش با باورهایتان همراه خوبی داشته باشید کتاب زندانیان باور اثر پاتریک فانینگ و ماتیو مک کی پیشنهاد بسیار خوبی است.

کتاب سوم اسرار ذهن ثروتمند :

موفقیت چیزی نیست که تنها با تلاش زیاد و بی‌وقفه به دست بیاید. در حقیقت موفقیت اصلی از ذهن ما ریشه می‌گیرد و در دنیای بیرونی ما انعکاس پیدا می‌کند. این موضوع برای ثروتمند شدن هم صدق می‌کند.

مهم نیست که در حال حاضر از نظر مالی چه جایگاهی دارید. کتاب اسرار ذهن ثروتمند نوشته‌ی تی هارو اکر به ما میاموزد که چطور می‌توان از صفر شروع کرد و با خود واقعی‌مان روبه‌رو شویم.کتاب اسرار ذهن ثروتمند یکی از معروف‌ترین کتاب‌های جهان در حوزه ثروت و موفقیت است که به خواننده می‌گوید که باید ذهنیت‌های اشتباه درباره‌ی پولدار شدن را کنار گذاشت و با ذهنیتی تازه به استقبال پیشرفت‌ها رفت.

کتاب چهارم اگر اول نشی آخر میشی

کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی ، به شما نشان خواهد داد چگونه می توانید موفق شوید و چگونه آن جایگاه قدرتمند اول را به دست آورید . با خواندن این کتاب یاد میگیرید برای پیشرفت خود، شرکت و ایده های تان (و همیشه اول شدن) دقیقا چه کارهایی باید انجام دهید. کتاب اگر اول نباشی آخر می‌شوی نوشته گرنت کاردون ترجمه عنوان اصلی کتاب If you’rs not first, you’rs last می باشد که نخستین بار در سال 2010 منتشر شد.



گام سوم و چهارم نظم در برنامه ریزی

گام سوم نظم در برنامه ریزی:


 در این گام میگوییم برای اهمیت نظم و برنامه ریزی باید برای هر چیز یا کاری باید خونه ­ای وجود داشته باشد به زبان خیلی عامیانه


           هر وسیله ­ای خونه­ ای داره یعنی چی؟

 یعنی ابتدا هر چیزی را که ما دریافت می­کنیم حالا می­خواهد یک نامه باشد و یا حتی یک خرید باشه که ما انجام داده باشیم، آن را به ترمینالش منتقل می­کنیم و بعد از زمانی که موقع پردازش آن ترمینال بود آن را جایگزین می­کنیم.

به هیچ وجه حق نداریم زمانی که حالا حتی یک کار هم خیلی کم طول بکشه آن را همان لحظه انجام بدهیم و علت این مسئله هم این است که اگر ما همان لحظه بخواهیم آن کار را انجام بدهیم تمرکز ما از بین می رود و از ناحیه­ ی زکاوت خودمان خارج می­ شویم چون همیشه اینگونه کارها برای ما پیش میاد. و این است اهمیت نظم و برنامه ریزی در زندگی .

اینجاست که مخاطبین من به دو دسته تقسیم می­شوند:

  •  یک سری از انسان­ ها که می­گویند این حرف­ ها خیلی حرف­ های ساده ­ای و نیازی به بیان کردن شان نیست
  • و یه سری­ های دیگه مثل من که می­گویند خب می­تونه زندگی منو تغییر بده و من تغییر دادم.

 بخوانید :

گام اول و دوم نظم در برنامه ریزی برای زندگی


گفتیم که اهمیت نظم و برنامه ریزی در زندگی اینه هر خونه یک وسیله ­ای باید داشته باشد و مهمان هم نمی پذیرد. یعنی چی؟ یعنی حتی چشم ما هم نمی­تونه مهمانش باشد یعنی به جز ترمینال هیچ چیزی نباید در معرض دید ما باشد یعنی محل قرار گرفتنش به گونه ­ای باید باشد که چشم ما هم آن را نبیند چون باعث می شود تمرکز ما به هم بریزد اما دسته­ بندی­ ها به چه صورته ؟

کالاها و وسایلی را که شما ساعتی احتیاج دارید مثل :

  • موس
  • کیبورد
  • کول دیسک
  • دفترچه یادداشت
  • یا کتابی دارید مطالعه می­کنیدمی تواند روی میز شما قرار بگیرد،آن هایی را که روزانه یعنی در طول روز یک بار یا دو بار نهایتاً بهشان احتیاج دارید به یک کشو دم دستی مثل
  • کیف پول
  • عینک آفتابی
  • خودکار و..

را در آن کشو قرار می­دهید که خیلی جلو چشم­تان نباشد چون همین جلو چشم بودن­ ها باعث ایجاد دغدغه­ های ذهنی می­شود و اهمیت نظم و برنامه ریزی را در زندگی برای ما کم می کند.

آن چیزهایی که هفتگی ما احتیاج­شان داریم مثل شارژها در کشوهای یه کم دورتر قرار می­دیم و در بحث آرشیو هم خب همه­مون می­دونیم اون مستنداتی که به روزترند باید نزدیک دست­مون قرار بدیم و اون­ هایی که احتیاج نداریمو دورتر قرار بدیم. احتمالاً فکر می­کنید نکات خیلی ساده ­ایه اما باور کنید بیشترین دغدغه­ ی استقرار نظم در همین گام سوم اتفاق می­افته.


گام چهارم استقرار نظم

در اصل اصلی­ترین و مهمترین گام در استقرار نظم که همان پردازش ترمینال ­هاست. ما تا الان چه کار کردیم؟


گام اول : شناسایی ترمینال ها

گام دوم :کاهش ترمینال ها

گام سوم : وسیله ­ای خونه ­ای دارد و مهمون هم نمی پذیرد

و گام چهارم پردازش دقیق ترمینال­ ها یعنی چی پردازش دقیق ترمینال­ ها؟ یعنی این که هر موقع که ما تصمیم می­گیریم و در برنامه­ هایمان نوشتیم پردازش ترمینال،

تمام کارها و چیزهای در اون ترمینال باید به صفر برسه، به صفر مطلق

احتمالاً اوایلش زمانی که بخواهیم نظم استقرار بدهیم شاید پنج روزی طول بکشه اما این قول رو به شما می­دهم که بعد از اون پنج روز ، هفته ­ای فقط دو ساعت زمان بگذارید و تمام ترمینال­ هایتان را پردازش کنید و این خیلی خبر خوبیه.


شاید خیلی­ ها بگن آقا ما وقت نداریم هفته ای دو ساعت، دو ساعت خیلی زمان زیادی هست ولی باید به شما بگویم که همین الان شما حداقل هفته ­ای ده ساعت رو صرف پیدا کردن وسایل و مستندات­تون می­کنید و این خیلی زمان بیشتریه اما چون آگاه نیستید فکر می­کنید زمان کمتری رو صرف می­کنید.

 خب برای این پردازش چه کار باید انجام بدید؟

باید در تقویم خودتان یک زمانی رو مشخص کنید ویژه­ ی پردازش ترمینال­ ها حالا بعضی­ ها براساس نوع کارشان هفتگی و یا این که می­توانید بعضی از ترمینال­ هایتان  را حتی هفتگی کنید.

من خودم بعضی از ترمینال­ هایم را روزانه و یا بعضی­ ها را حتی ساعتی چک می­کنم مثلا پیام­رسان­ ها را من هر ساعت چک می­کنم و یا این که ایمیل ، ایمیلم را من هر سه ساعت یک بار چک می­کنم به خاطر این که نوع کارم این جوری ایجاد می­کنه که من این ترمینال­ هارا این جوری پردازش کنم.

پیشنهادی که بهتون می­کنم هیچ ترمینالی را نذارید که بیشتر از یک  هفته جمع بشه چون تبدیل به یک انبار می­شه و پردازشش برایتان سخت می­شود. خب یادمون باشه که هر کار یا وسیله­ ای که در ترمینال داشتید سه فعالیت باید روش انجام بدیم چه کاری؟ کجا؟ و کی؟

 

بخوانید :

قورباغه خودت را قورت بده



۴ گام ضروری استقرار نظم در برنامه ریزی


بد نیست که بحث دربارۀ ویژگی مطلوب نظم در برنامه ریزی را با چند سوال آغاز کنیم.آیا شما تا به حال با شخص نامنظم و موفقی برخورد کرده اید؟ به نظر شما مردم جوامع قانون مند و نظم پذیر ، موفق ترند یا مردم کشورهایی که دچار هرج و مرج بی قانونی هستند ؟

در مورد خودتان چه؟ زمانی که کارهایتان را با نظم و ترتیب انجام می دهید، بازدهی مطلوب تری دارید یا هنگامی که بدون هیچ برنامۀ خاصی و به صورت کاملاً تصادفی به انجام کارهایتان می پردازید؟

با پاسخ دادن به این پرسش ها متوجه می شویم، همۀ ما کمابیش با نظم در برنامه ریزی که یکی از اصول موفقیت در زندگی، شغل، تحصیل و دیگر فعالیت ها مواجه شدیم..

چرا باید نظم در برنامه ریزی داشته باشیم؟

این سوالی است که اکثر افراد بی نظم آن را می‌پرسند! افرادی که نمی‌خواهند به هیچ قیمتی عادت بی نظمی خود را ترک کرده و به منظم شدن روی بیاورند. در این مقاله به شما خواهیم گفت چرا باید نظم در برنامه ریزی داشته باشیم و همچنین تکنیک هایی را بیان خواهیم کرد که اگر آن ها را رعایت کنید، بدون شک می‌توانید نظم در برنامه ریزی را به وجود آورید! پس تا انتها با ما همراه باشید

می خواهید بدونید نظم چطوری در دنیای ما اتفاق می­افته­ ما می­دانیم نظم در دو محیط خارج و محیط داخل خودمان یعنی ذهنمان اتفاق می­افته. اما واقعاً چطوری؟ البته این رو هم بگم خیلی از افراد می­گن تیپ شخصیتی ما گونه­ ایه که نظم ­پذیر نیست و از این جور صحبت­ ها ….

البته از نظر من فقط یک توجیه !! چون این افراد ساختار کلی ذهن رو در نظر نمی­گیرند. اما قراره الان با هم چهار گام ارزشمند نظم در برنامه ریزی را طی می­کنیم و متوجه بشیم چطور نظم می­تونه در دنیای ما به وجود بیاد.


آیا نظم ذاتی است؟

اکثر سیاستمداران و معلمان در مقاطع تحصیلی مختلف، به ما گفته‌اند که ویژگی‌هایی از قبیل نظم و تصمیم گیری و استعداد، ذاتی هستند. در صورتی که اکثر این ویژگی اکتسابی ست. نظم پیدا کردن در کارها هم همینطور است. فقط باید شرایط لازم را در خودتان ایجاد کنید. منظورم از شرایط مناسب این است که با افراد منظم گفت و گو کنید و صحبت داشته باشید. خودتان را در بین کسانی قرار دهید که منظم هستند و به انضباط اهمیت می‌دهند. اگر خودتان را در محیط رشد قرار دهید، بهتر می‌توانید در زندگی خودتان عمل کنید. در ادامه گام های استقرار نظم در برنامه ریزی را بررسی می کنیم.


گام اول نظم در برنامه ریزی

 شناسایی ترمینال ها :
     اصلا ترمینال چی هست؟ ما به ترمینال چی میگیم؟
             ترمینال محل تجمع کارهای پردازش نشده     

منظور از کارهای پردازش نشده چیه؟


کارهایی که هنوز نمی­ دانیم چه کاری، چه زمانی و کجا باید انجام دهیم . یک مثال بزنیم ما همیشه وقتی یه پیامی رو در گوشی­ مان می ­بینیم خیلی اوقات از اون مطالب عکس می­گیریم که در گالری گوشی­ ذخیره می­شه یا یک سری شماره تماس­ هایی که از آدم­ های مختلف دریافت می­ کنیم که شاید یه روزی به دردمون بخوره، یا روی برچسب­ های یادداشتی ، مانیتور و در اتاق و …..همیشه کارهایی رو می­نویسیم و آویزون می­کنیم که همیشه یادمون باشه …

یا مثلا کیف پولمون!!! کیف پول ما چقدر واقعاً کارهای پردازش نشده، رسیدهای عابر بانک که خیلی اوقات اضافه­ هستند داخلش وجود داره؟ این تمام اون کارهاییه که می­تونه وجود داشته باشه پس این­ها رو می­گیم کارهای پردازش نشده.

     اما این کارهای پردازش نشده کجا برای ما ذخیره میشه؟

      در ایمیل­ هایمان؟

     در ذهن­ ما؟

بدترین جایی که می­تونه وجود داشته باشه، در ذهن­ ما ، روی دسک تاپ صفحه ­ی نمایش­ مان، وایت برد اتاقمان و خیلی جاهای دیگه…..

 یا یه چیزی که خیلی­ هامون باهاش درگیریم از جمله خود من، مدرک­ های دانشگاهی­ مان…..مدرک­ های دانشگاه­ جزء یکی از چیزایی هستن که همیشه حجم زیادی از ذهن­مان روادرگیر می­کنن اما خیلی شاید دنبالش نریم که بخواهیم این­ هارو دریافت­شون کنیم.

پس اولین گام نظم در برنامه ریزی اینه که ما بیایم ترمینال هایمان را شناسایی کنیم

احتمالاً تا اینجای کار باید تعداد ترمینال هایتان را نوشته باشید و اگر خوب و دقیق بهشون نگاه کرده باشید حتماً حداقل یه لیست سی چهل تایی از ترمینال­های مختلف را دارید که اصلی­ترین­ شان احتمالاً ذهن­تونه. اما حالا گام دوم چیه؟

گام دوم نظم در برنامه ریزی

کاهش تعداد ترمینال­ ها :

     ما چرا باید ترمینال­ ها را کم کنیم؟

 چون که می­خواهیم فضای ذهن­مان را آزاد کنیم، هر چی تعداد این ترمینال­ ها کمتر باشه آزادی ذهن ما و نظم­ پذیری ذهن ما بیشتره. خب ببینیم به چه شیوه­ ای باید کم کنیم این­ها را و در نهایت چند تا ترمینال باید داشته باشیم؟ ما مجبوریم در نهایت تعداد ترمینال­ ها را به زیر ده تا برسونیم و عدد شش عدد توصیه شده ­ای برای تعداد ترمینال­ هاست.

آقا اگر من 15 تا ترمینال داشته باشم مشکلی پیش میاد؟ نه واقعاً مشکلی پیش نمیاد شما در نظر بگیرید زمانی که قبلش 30 چهل تا ترمینال را داشتید و این تغییر رو داشته باشید که به 15 تا رسیده باشید یعنی عملاً نصف حجم مغزتون رو آزاد کردید و این خیلی اهمیت داره. خب چی می­تونه باشه این شش تا ترمینال؟


 ترمینال اول ایمیل:

ایمیل جزو یکی از ترمینال­ های ما باید باشه البته اگر پنج شش تا ایمیل دارید حالا ایمیل ­ها و جیمیل­ های مختلف باید اون رو به یک ترمینال تبدیل کنید.


ترمینال دوم دفترچه یادداشت :

دو یک دفترچه یادداشت، یک دفترچه یادداشت سیمی که بتونید برگ­ه ای اون رو جدا کنید و همیشه همراه­ تان باشه توی کیف­تون یا توی جیب­تون این می­شه یکی از ترمینال­ هاتون


ترمینال سوم ترمینال فیزیکی :

ولی ما یه ترمینال اصلی داریم به اسم ترمینال فیزیکی یا سبد یعنی چی؟ یعنی این که ما یک فضایی از محیط خونه رو به عنوان ترمینال اصلی و ترمینال فیزیکی در نظر می­گیریم. خود من یک کشو رو در خونه یک برچسب زدم و روش نوشتم ترمینال حالا چه کار می­کنه این ترمینال؟ زمانی که شما یک سری کارها و یک سری چیزهای پردازش نشده دارید شما می­تونید به این کشو اضافه­اش کنید تا کی؟


تا زمانی که زمان پردازش ترمینال­ها برسه که گام چهارم­مون هست. پس من یک فضایی رو مشخص می­کنم که اون فضا هم نباید خیلی کوچک باشه که اگر یک وسیله­ای خرید کردید تا موقع پردازشش ما بتونیم توی اون نگهش داریم.


ترمینال چهارم : ترمینال سیار

اما یک ترمینال فیزیکی سیار می­خواهیم مثل جیب­مان یا کیف­مان ، مواظب باشید اگر یک کیف دارید که چهار تا زیپ دارد ودر هر چهار تا زیپ شما وسیله می­ذارید وقتی از بیرون میایید خونه رسیدهای عابر بانک یا فاکتورهای خرید یا خریدهایی که انجام می­دید .

این خودش چهار تا ترمینال محسوب می­شه مثلا من خودم یکی از زیپ­ های کیفم رو به عنوان ترمینال سیارم در نظر گرفتم و وقتی که از بیرون میام یا یه وسیله ­ای داخلش دارم اونو برمی­دارم و به ترمینال اصلی، ترمینال فیزیکی اصلیمم منتقل می­کنم تا این که بخوام اون رو پردازش کنم.


ترمینال پنجم به انتخاب خودتون :

یکی از پیام­رسان­ هایی که باهاش راحتید رو می­تونید به عنوان ترمینال پنجم ­تون نگه دارید


 ترمینال ششم



ترمینالی هستش که خودتون انتخاب می­کنید من می­خوام این نوع ترمینال رو داشته باشم حالا یک نفر فروشنده است می­گه که من می­خوام دو تا پیام­رسان داشته باشم یا این که نمی­خوام ایمیل­ هام با هم باشه و دو تا ایمیل می­خوام در نظر بگیرم به انتخاب خودتونه یا این که دو تا سبد فیزیکی در نظر می­گیره. یه سؤال پیش میاد اگر یک وسیله­ای خراب شد و اون وسیله بزرگ بود ما چه جوری اون رو باید وارد ترمینال کنیم؟

کار زیاد سختی نیست اون رو روی یک تکه کاغذ می­نویسیم و اون کاغذ رو به ترمینال اصلی تا موقع پردازشش جابجا می­کنیم. اما پردازش کردن این ترمینال­ ها گام چهارم نظم در برنامه ریزی


بخوانید :

گام چهارم نظم در برنامه ریزی

قانون 20 80 یا اصل پارتو


قانون 20/80 یکی از مفیدترین مفاهیم موجود در مدیریت زمان و زندگی افراد است. این قانون حاکی از آن است که 20 درصد از فعالیت‌های شما، 80 درصد نتیجه برای شما در بر خواهد داشت.

  • آقای ویلفردو پارتو در یک قانونی به اسم 20- 80 یک چیزی رو ثابت کرد که 80 درصد پول های ایتالیا در دست 20 درصد از آدم­هاست.

 خب یه سری نظریه ­ها اومد تعمیم داده شد بله 80 درصد پول ­های دنیا دست 20 درصد از آدم­هاست.

 بعد اومدن راجع به این فرضیه یه مقدار بیشتر تحقیق انجام دادن و متوجه شدند در خیلی از موارد دیگه صدق می­کند.

  • 80 درصد ترافیک جاده­ ها مربوط به 20 درصد اتوبان­ هاست،
  •  80 درصد فروش هر مغازه­ ای مربوط به 20 درصد اجناس آن مغازه است و دیدند در خیلی از زمینه­ ها این صدق می­کنه

یعنی اکثریت کم اهمیت و اقلیت پر اهمیت.

 

حالا مهم ترین سوال کارهای شما چه چیزهایی هستند؟

 

آن 20 درصد کلیدی را ما چه جوری پیدا کنیم؟ یک قانون خیلی راحتی به اسم قانون تفنگ ( حالا من خودم اسمشو گذاشتم ) یا قانون فشار فرض کنید که یک تفنگ گرفته شده پیش ذهن شما و به شما می گویند باید 20 درصد از کارها را فقط انجام بدهید و 80 درصد دیگه را حذف کنید.

خب ببینید اون 20 درصدی که شما فکر می­کنید نیاز به پیشرفت­تون داره یعنی برای پیشرفت­تون مهمه شما جدا می­کنید و یه مدتی روی اون 20 درصد تمرکز می­کنید اون 20 درصد روشون کار می­کنید، بعد می­بینید که چقدر نتایج مثبت­تری داره درآمدتون چقدر افزایش پیدا می­کنه، چقدر اعتماد به نفس­تون بالاتر می­ره.

خب پس ازتون خواهش می­کنم هر روز 20 درصد کارهای مفید خودتونو پیدا کنید و برای روی اون ­ها متمرکز بشید تا 80 درصد نتیجه­ ی مثبت­ تر رو بخواهید در زندگی و برنامه روزمره­ تان به دست بیاورید.

 

اگه در برنامه ریزی کارهاتون مشکل دارین مقاله اصول برنامه ریزی رو بخونید.

 

استفاده از قانون 20 80 در زندگی


به همین دلیل تا زمانی که 20 درصد کار مهم و با ارزش پیش رو دارید، باید از انجام 80 درصد کار بیهوده جداً خودداری کنید. قبل از شروع به انجام هر کاری، از خود بپرسید که این کار جزو 20 درصد فعالیت مهم زندگی‌تان است یا جزو 80 درصد فعالیت کم اهمیت؟

هیچ‌گاه کارهای کوچک را اول انجام ندهید. به یاد داشته باشید انتخاب شما هر چه که باشد، وقتی آن را بارها و بارها تکرار کنید، برایتان عادت می‌شود و ترک آن سخت خواهد بود. وقتی عادت کنید که روزتان را با کارهای کم اهمیت شروع کنید، خیلی زود به این شیوه عادت می‌کنید و این عادتی نیست که شما بخواهید در خود پرورش دهید.

همین که کار بر روی یک موضوع با اهمیت را آغاز کنید، انگیزه لازم برای ادامه دادن آن را پیدا خواهید کرد. تنها فکر کردن به شروع و اتمام یک کار مهم به شما انگیزه لازم را می‌دهد تا بر تنبلی خود غلبه کنید. معمولاً انجام کامل یک کار با ارزش به همان اندازه زمان می‌برد که یک کار کم ارزش زمان خواهد برد با این تفاوت که تکمیل کار با ارزش، احساس رضایت و غروری فوق‌العاده به شما می‌دهد در حالی که وقتی با همان میزان زمان و انرژی، کاری کم ارزش را تا آخر انجام می‌دهید، احساس رضایت شما بسیار اندک و ناچیز خواهد بود.

 

قانون 20/80 در مدیریت زمان


مدیریت زمان، در اصل مدیریت زندگی است که به معنی تسلط بر فعالیت هایی است که پیش رو دارید. شما به راحتی می‌توانید فعالیت های بعدی خود را انتخاب کنید، ولی نکته مهم در تعیین موفقیت شما در زندگی و کار، میزان توانایی شما در انتخاب بین چیزهای مهم و چیزهای کم اهمیت است. افراد موفق خود را موظف می‌دانند تا هر روزشان را با مهمترین وظیفه‌ای که پیش رو دارند آغاز کنند.

 

بخوانید :

اصول طلایی برنامه ریزی

 

استفاده از قانون 20/80 در هدف گذاری


تمامی اهدافی را که برای دست یابی بهشان تلاش می کنید، مد نظر قرار بدهید و زمان، انرژی یا سرمایه صرف‌شده برای هر یک از آنها را با میزان سوددهی فعالیت ها یا نزدیک شدن به هر هدف مقایسه کنید. سوددهی فعالیت ها برای شما هر چیزی می تواند باشد: از بهبود سلامت جسمانی گرفته تا بهتر شدن زندگی از لحاظ روابط عاطفی. برای به کار گرفتن قانون 20/80 باید سعی کنید تا حد امکان اهدافی را دنبال کنید که بیشترین سوددهی و ارزش را برای تان خواهند داشت.

 

دوره تکنیک های هدف گذاری رایگان کلیک کنید.