چرا برنامه ریزی را دوست نداریم؟
علاقه به یک فعالیت و دوست داشتن آن فعالیت میتواند نقش مهمی در اثربخشی نهایی آن داشته باشد. چون این علاقه داشتن و رابطه عاطفی خوب با یک موضوع، نحوهی رفتار و تعامل ما را با آن موضوع تغییر میدهد.
کسی که کتاب خواندن را دوست دارد، به شکل متفاوتی کتاب میخواند. کسی که عاشق مسافرت است، به شکل متفاوتی به مسافرت میرود و رویدادها و اتفاقات مسافرت را هم به شکل دیگری، تجربه میکند.
کسی که عاشق مدیریت (و نه ریاست) است، چیزهای زیادی را میبیند و میفهمد و میآموزد که فرد دیگری در همان موقعیت، ممکن است آن را تجربه نکند.
این مسئله در مورد برنامه ریزی هم، مصداق دارد.
بنابراین وقتی از نقش برنامه ریزی در زندگی صحبت میکنیم و از سوی دیگر، در مورد اهمیت دوست داشتن برنامه ریزی و علاقه به برنامه ریزی حرف میزنیم، منطقی است که قبل از مطرح کردن تکنیکهای برنامه ریزی و یا تاکید بر نقش مهم برنامه ریزی در رشد و موفقیت، به این سوال مهم پاسخ بدهیم که:
چرا بسیاری از ما برنامه ریزی را دوست نداریم؟ چرا رابطه ما با برنامه ریزی خوب نیست؟